یه مسجد
یه مسجد
یه مسجد
یه مسجد ، وسط دو تا مثلث اسیره
یه کودک ، زیر چکمه سیاهی می میره
یه ضجه ، توی آسمون شب پر می گیره
یه مادر ، دوباره ناله رو از سر می گیره
گلوله ، سینه ی برادرم رو می دره
شهادت ، کفن گلی می شه که پرپره
قلب اون ، روی خاک افتاده اما می زنه
کسی که ، تن پاکش روی دستای منه
شتاب کن برادر وقت شهادت منه
وقت گذشتن از خود ، وقت نجات میهنه
سلاح من سنگ منه
می شکنه شیشه ی شبو
فریاد من مثل تبر
می کنه ریشه ی شبو
برخیز ای مسلمان باید که مثله طوفان
کشتی شب رو بشکنیم
تیرگی رو پس بزنیم
شتاب کن برادر شتاب کن برادر
شتاب کن برادر شتاب کن برادر
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}